چهارشنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۶

کدومش هستید؟ هویج، تخم مرغ یا قهوه؟!

دختری از سختی­های زندگی به پدرش گله می­کرد. از مبارزه خسته بود. نمی­دانست چه کند. بلافاصله پس از اینکه یک مشکل را حل شده می­دید مشکل دیگری سر راهش آشکار می­شد و قصد داشت خود را تسلیم زندگی کند. پدر که آشپز ماهری بود او را به آشپزخانه برد. سه قابلمه را پر از آب کرد و آنها را جوشاند. سپس در اولی تعدادی هویج، در دومی تعدادی تخم مرغ و در دیگری مقداری قهوه قرار داد و بدون اینکه حرفی بزند چند دقیقه منتظر ماند.
دختر هم متعجب و بی­صبرانه منتظر بود. تقریباً پس از 20 دقیقه، پدر اجاق گاز را خاموش کرد، هویج­ها و تخم مرغ­ها را در کاسه گذاشت و قهوه را در فنجانی ریخت.
سپس رو به دختر کرد و پرسید: «عزیزم چه می­بینی؟» دختر هم در پاسخ گفت: «هویج، تخم مرغ و قهوه». پدر از دختر خواست هر کدام از آنها را لمس کند. هویج­ها نرم و لطیف بودند و تخم مرغ­ها پس از شکستن و پوست کندن سخت شده بودند. در آخر پدر از او خواست قهوه را ببوید. دختر دلیل این کار را سوال کرد و پاسخ شنید: «دخترم هر کدام از آنها در شرایط ناگوار یکسانی در آب جوش قرار گرفتند ولی از خود رفتارهای متفاوتی بروز دادند. هویج­های سخت و محکم، ضعیف و نرم شدند. پوسته­های نازک و مایع درون تخم مرغ­ها سخت شدند ولی دانه­های قهوه توانستند ماهیت آب را تغییر دهند».
سپـس پـدر از دخترش پرسید: «حالا تـو دخترم وقتـی در زندگی بـا مشکلـی رو به رو می­شوی مثل کدام یک رفتار می­کنی؟ هویج، تخم مرغ یا قهوه؟»

هیچ نظری موجود نیست: