جمعه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۴

عمل نشانه قدرت

تو شاید در درون خودت آدم بسیار قدرتمندی باشی
اما عمل تو قدرت تو رو نشون میده

جمعه، دی ۱۶، ۱۳۸۴

و اما عشق

عشق ... موجودی عجیب و خارق العاده با قدرتی بسیار بالاتر از حد تصور. موجودی با پیچیدگی­های بسیار زیاد. از چیزهایی به وجود میاد و با چیزهایی از بین میره. گاه بر سر چیزهای بسیار ناچیز و حتی پیش پا افتاده نمایان میشه و گاه بر سر چیزهای کم اهمیت از بین میره.
عشق موجودی با قدرت بسیار زیاد، قدرتی نامرئی. موجودی که میتونه خیلی نا­ممکن­ها رو ممکن کنه.
موجودی که می­تونه باعث خوشبختی یا حتی بدبختی انسان بشه. اگه شناخته بشه و به طور صحیح استفاده بشه باعث خوشبختی واقعی و اگه خوب شناخته نشه یا به درستی از اون استفاده نشه نابودی رو به همراه داره.
می­خوام در مورد عشقـی صحبت کنم کـه نبودش باعث نگرانی، اضطـراب و دلهـره انسان­های امروزی شده و این نگرانی مشکلات فراوانی رو به وجود آورده. عشق بین دخترها و پسرها و عشق بین همسرها. عشقی که وجودش یا نبودش می­تونه باعث دوام زندگی یا فنای اون بشه.
عشق بین زن و مرد در زندگی مشترک دو مرحله داره. شبیه به دندان­های انسان. دندان­های شیری و دندان­های دائمی. عشق اولیه و عشق دائمی.
دندان­های شیری ممکنه خیلی زود یا حتی دیر بیرون بیان ولی کوچک هستند و عمری کم دارن و بعد از مدتی یکی یکی از بین میرن. در اکثر موارد چون مانعی برای رشد ندارن وقتی کامل میشن ظاهری مرتب و زیبا دارن. برای شروع می­تونن خوب باشن و کمک کننده، اما ناپایدار. اما دندان­های دائمی. خواه ناخواه سر و کلشون پیدا میشه. اگه درست رشد داده و بـه خوبی با دندان­های شیری جایگزین بشن، مرتب و زیبا در کنار هم قرار می­گیرن و یک عمر زندگی انسان رو می­تونن به خوبی همراه اون­ها باشن. اما اگه به اون­ها بی­توجهی بشه، نا­مرتب و کج قرار می­گیرن و باعث ناراحتی شده و زیبایی رو از بین می­برن. همین طور اگه در طول عمر به دندان­های دائمی توجهی نشه خراب شده و حتی از بین میرن.
و اما عشق ...
فرقی که عشق با دندان داره، هم می­تونه خودبخود به وجود بیاد هم میشه به وجود آوردش. برای به وجود آوردن عشق باید بستر و محیط اون رو فراهم کرد. عشقی که خودبخود به وجود بیاد می­تونه خودبخود هم از بین بره ولی عشقی که به وجود آورده بشه، چون همراه با مراقبت بوده از آفت­ها دورتر بوده، کمتـر آسیب­پذیـر هست. مثل بوته گلی می­مونه که می­تونه به طور طبیعی در طبیعت رشد کنه و گل بده ولی این بوته گل در برابر سرما، گرما، طوفان، آفت­ها و ... آسیب­پذیره. اما همون بوته گل وقتی در گلخانه پرورش و رشد داده بشه، همراه با مراقبت و رسیدگی­های لازم می­تونه گل­های زیباتر و بیشتر به همراه داشته باشه و از بلا و آفت هم دور باشه و عمری بیشتر بکنه.
و اما شباهت اون با دندان­ها؛ عشق اولیه مثل دندان­های شیری می­مونه، ظاهری بوده و مدت زیادی دوام نداره. عشق دائمی هم مانند دندان­های دائمی می­مونه و با مراقبت و توجه به وجود میاد و زیبایی واقعی رو به همراه میاره.
عشق اولیه به خاطر شناخت ظاهری افراد از همدیگه به وجود میاد و زیبایی­هایی رو به همراه میاره و چون به دلیل همین شناخت­های اولیه به وجود اومده موقتی بوده و عمر کوتاهی داره. این عشق بعد از گذشت زمان و روزمرگی، روز به روز کمرنگ میشه و از بین میره. اگه در این مدت به اون توجه کافی نشه و جایگزین مناسبی برای اون قرار داده نشه مشکلاتی رو به همراه میاره. در اینجاست که در کنار عشق، نفرت هم می­تونه رشد کنه. نفرت می­تونه مثل دندان­های کجی باشه که بر اثر بی­توجهی رشد کردن. وقتی عشق دائمی که بر اثر همون روابط واقعی و حقیقی زن و مرد در حال شکل گرفتن هست خوب مورد توجه قرار نگیره می­تونه همون عشق رو به نفرت تبدیل کنه. حتی اگه در طول زندگی از این عشق به خوبی مراقبت نشه رفته رفته آفت­ها و پوسیدگی­ها اون رو از بین می­بره.
چیزی که امروزه باعث نگرانی خیلی از افراد شده همینه که اگه عشقی نباشه زندگی از هم پاشیده می­شه. این کاملاً درسته مگر اینکه فرد برای از هم پاشیده نشدن زندگی، اون زندگی رو تحمل کنه.
حالا مسئله اینجاست که کدام عشق باعث دوام زندگی و خوشبختی میشه؟ عشق اولیه؟ عشق دائمی؟ یا هر دو؟
برگردیم به قدیم. زمانی که نیاکان ما تا پای سفره عقد همدیگر رو هم ندیده بودن. البته این در مورد همشون صدق نمی­کنه ولی عمومیت داشته. زوجی که هیچکدوم نمی­دونستن که آیا همدیگر رو دوست دارن یا نه. پس به حرمت عقدی که بین اونها برقرار شده سعی در ایجاد عشق می­کردن. یعنی همون عشق اولیه. برخی موفق بوده و علاقیشان به حدی می­رسیده که حتی باعث تقویت عشق دائمی می­شده و زندگی پایداری رو ادامه می­دادند. ولی دسته دیگر که موفق نمی­شدن یا نمی­خواستند، به نوعی اون زندگی رو تحمل می­کردن.
اما امروزه که طرز تفکر انسان­ها تغییر کرده. افراد برای داشتن یک زندگی خوب و پایدار اول به دنبال عشق می­گردن. «آیا من اون رو دوست دارم؟» چه عشقی، چه دوست داشتنی. قطعاً همگی ما به دنبال اون عشق حقیقی می­گردیم، عشق پایدار.
حقیقت اینه که به راحتی نمیشه به اون پی برد. برخی افراد تصور می­کنن که همون عشق اولیه اگه باشه می­شه زندگی رو با اون شروع کرد و همون عشق برای ادامه زندگی کافیه. برخی تصور می­کنن که اگه عشق اولیه باشه می­شه عشق دائمی رو به وجود آورد و زندگی رو ادامه داد. برخی تصور می­کنن که اگه عشق اولیه نباشه، عشقی به وجود نمیاد. اصلاً «عشق» چیه؟ عشق یـه حِسه، در همگی وجود داره و بـه هر چیزی نسبت داده می­شه. چه مادی و چه غیر مادی. تا حدی غریزی هست و طبیعی. یعنی نبود اون در افراد باعث تعجب می­شه! در روابط بین انسان­ها از نوع رفتار و منش بین اونا به وجود میاد.
پس میشه اون رو به وجود آورد. یعنی در عین حالی که ممکنه خودبخود شکل بگیره، میشه با انجام اعمالی به وجود آوردش. همین­طور عکس این قضیه هم ممکنه. احتمال داره عشقی به صورت خودبخود از بین بره یا با انجام اعمالی، عمداً اونو از بین برد.
مشکلی که در این دوره زوج­ها رو در بر گرفته و با احساس نبود عشق بین همدیگه اونها رو از هم جدا می­کنه و روز به روز هم در حال افزایشه، همین شناخت نادرست از عشقه.
اکثر افراد تصور می­کنن که باید اون عشق خودبخود به وجود بیاد. به عبارتی دیگه وقتی کسی رو می­بینن، یه برانداز می­کنن ببینن که این فرد رو دوست دارن یا نه. اگه دوست داشته باشن تازه به موارد دیگه فکر می­کنن. اما این دوست داشتن کاملاً موقتی و ظاهریه. وقتی با این طرز تفکر زندگی مشترک رو با فرد مورد علاقشون شروع می­کنن تازه متوجه واقعی بودن یا مجازی بودن این عشق میشن و اگه نتونن به خوبی از اون عشق مراقبت و نگهداری کنن از اون ناامید شده و تصمیم به جدایی می­گیرن.
حال با توجه به تجربه گذشتگان­مون و تجربه افراد در این زمان میشه نتیجه گرفت که لازم نیست عشق اولیه به طور خودبخود وجود داشته باشه، یعنی با یک نظر گفت که «من این فرد رو دوست دارم یا نه»، میشه اون رو ایجاد کرد. مهم اینه که از اون به خوبی مراقبت بشه، هدایت بشه و رشد داده بشه. باید اون رو به خوبی شناخت و راه­های بدست آوردن و مراقبت از اون رو پیدا کرد.