گاهی اوقات به قدری هواسمون بـه وسایل زندگی پرت میشه کـه از زندگی کـردن باز میمونیم. بعضی مواقع هم دیر میفهمیم که از زندگی کردن باز موندیم و تو این مدت فقط به اسباب و وسایل اون پرداختیم تا به اصل زندگی کردن!
*****
گروهی از فارغ التحصیلان پس از گذشت چنـد سال و تشکیـل زندگی و رسیدن به موقعیتهای خوب کاری و اجتماعی طبق قرار قبلی به دیدن یکی از اساتید مجرب دانشگاه خود رفتند. بحث جمعی آنها خیلی زود به گله و شکایت از استرسهای ناشی از کار و زندگی کشیده شد. استاد برای پذیرایی از میهمانان به آشپزخانه رفت و با یک قوری قهوه و تعدادی از انواع قهوهخوریهای سرامیکی، پلاستیکی و کریستال که برخی ساده و برخی گران قیمت بودند بازگشت؛ سینی را روی میز گذاشت و از میهمانان خواست که از خود پذیرایی کنند.
پس از آنکه همه برای خود قهوه ریختند استاد گفت: اگر دقت کرده باشید همه متوجه شدهاید که همه، قهوهخوریهای گران قیمت و زیبا را برداشتهاید و آنها که ساده و ارزان قیمت بودند در سینی باقی ماندهاند، البته این امر برای شما ساده و بدیهی است! سر چشمه همه مشکلات و استرسهای شما هم همین است: شما فقط بهترین را برای خود میخواهید. قصد اصلی همه شما نوشیدن قهوه بود اما آگاهانه قهوهخوریهای بهتر را انتخاب کردید و البته در این حین به آنچه دیگری بر میداشت نیز توجه داشتید.
بـه ایـن ترتیب اگـر زندگـی قهوه باشـد، شغل، پـول، موقعیت اجتمـاعی و ... همـان قهوهخوریهای متعدد هستند. آنها فقط ابزاری برای حفظ نگهداری زندگیاند، اما کیفیت زندگی در آنها فرقی نخواهد داشت.
گاهی، آن قدرحواس ما متوجه قهوهخوریهاست که اصلاً طعم و مزه قهوه موجود در آن را نمیفهمیم.
پس دوستان من حواستان تماماً به فنجانها پرت نشود ... از نوشیدن قهوه هم لذت ببرید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر