شنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۶

از من بیاموز

بینی جهـــان را خود را نبینـــی ** تا چنـد جـانــــا غافل نشینــــــی
نور قدیـمـی شب را برافروخـت ** دســت کلیمـــی در آستینــــــی
بیرون قـــــدم نـه از دور آفـــاق ** تو پیش از اینـــی تو بیش از اینی
از مرگ ترسـی ای زنـده جاویـد ** مرگ است صیدی تـو در کمینـی
جانی کـــــه بخشد دیگـر نگیرد ** آدم بمـیـــــــرد از بــی یقینــــی
صورت گـــــری را از من بیامــوز ** شاید که خود را باز آفرینـــــــــی
اقبال لاهوری

هیچ نظری موجود نیست: