چهارشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۶

هدیه ای به نام رنج و سختی

شما در برابر رنج و سختی­ها چه عکس­العملی از خودتـون نشون می­دیـد؟ با اونهـا چه می­کنید؟ این داستان زیبا رو بخونید:
*****
در گنجینه (موزه) ای معروف، که با سنگ­های مرمر کفپوش شده بود، مجسمه بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بود و مردم از راه­های دور و نزدیک برای دیدنش به آنجا می­آمدند. کسی نبود که این مجسمه را نبیند و لب به تحسین باز نکند.
شبی سنگ مرمری که کفپوش تالار بود با مجسمه شروع به حرف زدن کرد و گفت: «این منصفانه نیست!! چرا همه روی من پا می­گذارند تا تو را تحسین کنند؟!»
مجسمه گفت: «مگر یادت نیست؟! هر دوی ما در یک معدن بودیم. روزی که مجسمه ساز خواست تو را بتراشد، چقدر سر سختی و مقاومت کردی؟!!»
سنگ پاسخ داد: «بله، چون ابزارش به من آسیب می­رساند، تحمل آن همه درد و رنج را نداشتم».
مجسمه گفت: «ولی من فکر کردم که به طور حتم می­خواهد از من چیزی بی­نظیر یا شاهکـار بسازد و حتما در پـی ایـن رنـج گنجـی هست». پس بـه وی گفتـم: هر چـه می­خواهی ضربه بزن و بتراش و صیقل بده. درد در کارها و لطمه­های ابزارش را به جان خریدم و بیشتر تاب آوردم تا زیباترین شاهکار وی باشم. پس امروز تو نمی­توانی دیگران را سرزنش کنی که چرا روی تو پا می­گذارند و بی­توجه عبور می­کنند.
رنج و سختی­ها برای من و تو، هدایای خالق مهربان هستند. او ما را با این هدایا به سوی تکامل و درخور تحسین شدن هدایت می­کند.

هیچ نظری موجود نیست: