شما در برابر رنج و سختیها چه عکسالعملی از خودتـون نشون میدیـد؟ با اونهـا چه میکنید؟ این داستان زیبا رو بخونید:
*****
در گنجینه (موزه) ای معروف، که با سنگهای مرمر کفپوش شده بود، مجسمه بسیار زیبای مرمرینی به نمایش گذاشته شده بود و مردم از راههای دور و نزدیک برای دیدنش به آنجا میآمدند. کسی نبود که این مجسمه را نبیند و لب به تحسین باز نکند.
شبی سنگ مرمری که کفپوش تالار بود با مجسمه شروع به حرف زدن کرد و گفت: «این منصفانه نیست!! چرا همه روی من پا میگذارند تا تو را تحسین کنند؟!»
مجسمه گفت: «مگر یادت نیست؟! هر دوی ما در یک معدن بودیم. روزی که مجسمه ساز خواست تو را بتراشد، چقدر سر سختی و مقاومت کردی؟!!»
سنگ پاسخ داد: «بله، چون ابزارش به من آسیب میرساند، تحمل آن همه درد و رنج را نداشتم».
مجسمه گفت: «ولی من فکر کردم که به طور حتم میخواهد از من چیزی بینظیر یا شاهکـار بسازد و حتما در پـی ایـن رنـج گنجـی هست». پس بـه وی گفتـم: هر چـه میخواهی ضربه بزن و بتراش و صیقل بده. درد در کارها و لطمههای ابزارش را به جان خریدم و بیشتر تاب آوردم تا زیباترین شاهکار وی باشم. پس امروز تو نمیتوانی دیگران را سرزنش کنی که چرا روی تو پا میگذارند و بیتوجه عبور میکنند.
رنج و سختیها برای من و تو، هدایای خالق مهربان هستند. او ما را با این هدایا به سوی تکامل و درخور تحسین شدن هدایت میکند.