چهارشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۳

کودکم

سلام.
یکی از دوستان می­گفت؛ هرکی یه کودک درون خودش داره و باید به خواسته­هاش توجه کنه. این صحبتش منو به فکر انداخت. یه مقدار به خودم و دیگران نگاه انداختم دیدم راست می­گه. مثال می­زنم: نمی­دونم دیدید یا نه، افرادی رو که دوست دارن هی ماشینشونو عوض کنن و یک دونه جدید ترش رو بگیرن. یا مبایلشون رو عوض کنن و جدید ترش رو بگیرن. من فکر می­کنم این رفتارها از همون کودکه سر می­زنه. حالا صحبت اصلیم اینجاست که این رفتارها تا حد معقولش طبیعیه و به نظر من باید باشه. مثلا یکی دوست داره ماشین­های اسباب بازی رو جمع آوری کنه. فکر می­کنم یه بار تو اخبار شنیدم که یکی همین کار رو کرده بود. مدل­ها و شکل­های مختلف ماشین­های اسباب بازی رو جمع کرده بود. به نظر من این کار باعث می­شه روح آدم یه آرامشی پیدا کنه. حتی این موضوع نباید باعث خجالت و شرمندگی باشه. چون هرکس به نوعی این رو از خودش بروز می­ده. فقط شکلش فرق می­کنه. اگر هم کسی این مسئله رو مسخره بکنه نباید ناراحت شد.
اجابت نسبی خواسته­های کودک درونمون هم معقوله و هم یه آرامش درونی رو به وجود میاره.
«بازی کردن کودکمون با اسباب بازی ها»
لذت بخشه... نه!